مرضیهمرضیه، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

عطر بهشت

عشق من ، دختر من

اول از همه چیز عید بزرگ مبعث رو به صاحت مقدس امام زمان (ع) تبریک میگم . امام  خوبم برای خانواده ما دعا کن . ممنون    انقدر روز شماری کردم تا بالاخره 28 خرداد از راه رسید تا برم سونوگرافی و ببینمت . با خاله سیمین عزیز رفتم دستش درد نکنه خیلی خسته شد . وقتی رسیدیم خیلی خلوت بود و سریع رفتیم تو . داشتم از هیجان می مردم ( دیشبش انقدر خواب دیدم که نگو ) یه مانیتور بزرگ هم جلوی من و خاله بود که تورو ببینیم . وقتی تصویر واضح شد یه فرشته کوچولورو دیدم که همش تو وجودمه ولی تا حالا ندیدمش خیلی لذت بخش بود . خانم دکتر یکی یکی تمام اجزای بدن کوچولوتو با دقت دید استخون ها و انگشتای دست پات و معده و کلیه ها و قلب و ...
30 خرداد 1391

اولین لباس های نی نی

عزیز دلم باید یواش یواش آماده ی اومدنت بشیم . همش تو فکر اینم که چه جیزهایی واست بخریم و اتاقت رو آماده کنیم لباس ها و وسایل مورد احتیاجت رو تهیه کنیم البته بیشتر از من مامان جون مهربون تو فکره و از من عجلش برای فهمیدن این که پسری یا دختری بیشتره چون می خواد دست بکار بشه و یه سیسمونی عالی واست درست کنه البته به کمک باباجون دست و دل باز   و اما چون شما تو فصل سرما ایشالا بدنیا میای مامان جون با هنر (که الهی قربونش برم ) لباس واست بافته که سردت نشه جیگر مامان . تازه ست هم هست بلوز و شلوار و کلاه  اخه بچم شیکه دیگه به باباش رفته ( خاله لیلا در این لحظه  ) اخه لباس به این کوچولویی !!!!! چه شکلی بغلت کنم ...
27 خرداد 1391

نیمه رجب با تو

دیروز روز خیلی با برکتی بود . در نیمه رجب و روز ام داوود از خدا خواستم بتونم تمام اعمال این روز رو انجام بدم احتمال نمی دادم که بتونم ولی خاله سیمین نقش مهم و اساسی داشت ( بعدا آشنا میشی کلا خاله سیمین نقش مهمی داره ) و گفت میشه و خدا خواست و شد عزیزم تمام قرآن هارو با هم خوندیم با اینکه خیلی خسته شدم اما روحیم لحظه به لحظه بهتر می شد و از با خدا بودن لذت می بردم وسطای اعمال ام داوود فکر کنم شما برای اولین بار تو دل مامان تکون خوردی و خیلی منو خوشحال کردی  آخر دعا وقت اجابت دعا کلی برات دعا کردم گفتم خدایا نگهداری از این امانت تو خیلی کار سختیه منو کمک کن تا بتونم مادر خوبی باشم و فرزند شیعه و عاشق امام زمان تربیت کنم به امام زم...
18 خرداد 1391

روزت مبارک بابا احمد

ولادت با سعادت امیر المومنین علی (ع) مبارک باد عزیز دلم امروز روز میلاد امام علی (ع) است امام خیلی خوب و مهربون که با همه امام های دیگه فرق دارن عشق ما به امام علی (ع) باعث شده ما شیعه باشیم و تو هم چون تو دل من با این عشق آسمونی آشنا شدی تو هم عاشق امام علی شدی مطمئنم امروز به مناسبت میلاد امام علی (ع) روز پدر هم هست چون امام اول ما هم خودشون بهترین پدر بودند هم پدر همه امت یعنی ما شیعه ها  هستند و اما بابا احمد امسال اولین سالی که بابا شده ومن از همینجا بهش تبریک میگم  امیدوارم همونطور که من اندازه تموم دنیا باباجون رو دوست دارم تو هم رابطه خوبی با بابا احمد عزیز داشته باشی من فکر می کنم که اون می تونه بهتر...
15 خرداد 1391

سه ماهگی هم تموم شد

سلام عزیز ٧.٥ سانتی من الهی مامانت قربونت بشه  (هنوز حس عجیبی دارم و باورم نمی شه که مامان شدم اخه من هنوز خودم لوس مامانمم ) یواش یواش داری تو وجود من با قدرت فراووون خدا رشد می کنی . امروز دکتر بودم و صدای زیبای قلبتو شنیدم خیلی هیجان انگیز بود دعا کردم قلبت همیشه به عشق امام زمان (ع) بتپه . خانم دکتر خیلی خوبه و من خیلی دوسش دارم خیلی حساس بودم دکتری انتخاب کنم که خیلی با ایمان باشه اخه عزیزم اولین کسی که تورو تو دستاش می گیره خانم دکتره و خدارو شکر پیداش کردم هنوزم نفهمیدم دختری یا پسر  باید صبر کنم تا برم سونوگرافی دو هفته دیگه اونوقت معلوم میشه . تا اون روز هم دلم آب میشه هم دلم شور می زنه اخه کلی بیماری ها در غربا...
6 خرداد 1391

یکی دیگه با من

سپاس و شکر بی حد از خدایی که حاجت دل منو داد و گذاشت من هم یکی از اون امانت دارانش باشم که البته نگهداری این امانت کار خیلی خیلی سختیه اما امید دارم به یاری و کمکش . وقتی فهمیدم تو رو خدا بهم داده از خوشحالی تو خونه بالا و پایین می پریدم در حالی که داشتم با خاله لیلا با تلفن حرف می زدم . دوتاییمون جیغ می زدیم . خیلی حس عجیبی بود هم خوشحالی شدید هم نگرانی زیاد هم هیجان که انگار تمام اعضای بدنم داشتن بهم تبریک می گفتن . وقتی بابا اومد خونه و بهش گفتم از خوشحالی قرمز شده بود کلی همدیگرو بغل کردیم و شادی کردیم و بابای با شعورت برام یه عطر که قبلا خریده بود بهم هدیه داد چون من مامان شده بودم انقدر همه تورو نیومده دوست دارن از شنیدن...
3 خرداد 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عطر بهشت می باشد